یه بار تو یه وبلاگی خوندم که کاش یه دستگاهی ساخته می شد که چیزایی که ما وبلاگ نویسا تند تند تو ذهنمون می نویسیم و ویرایش می کنیم منتقل کنه به صفحه وبلاگ!راست می گفت واقعا!خود من از صبح تا حالا 3 تا پست ذهنی نوشتم!اولیش درباره خواب که چه عرض کنم!کابوس مانندی بود که دوستم درباره من دیده بود!خواب دیده بود تو یه راه برفی گم شده و یه دفعه منو دیده گفته بیا با هم بریم،بعد من جواب دادم من نمی تونم!سرم خورده زمین و فراموشی گرفتم!|:
بعد هم هی دور خودم می چرخیدم!!!D:
دومین پست ذهنی امروز رو تو مترو و با عصبانیت شدید داشتم می نوشتم!تو اوج شلوغی عصر سوار مترو شده بودم و یه پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...!...
ما را در سایت پاییز می رسد که مرا مبتلا کند...! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : 7bidmeshk7a بازدید : 69 تاريخ : يکشنبه 9 آبان 1395 ساعت: 20:27